به کانال تلگرام ما بپیوندید
کانال تلگرام

جیانگ هونگ چنگ پسر رئیسه کارخونه ماشین الات کشاورزیه اون در نگاه اول عاشق همکلاسی خودش نینگ یو میشه و مدام رد میشه و فقط زمانی که که نینگ یو ازدواج کرد صرف نظر میکنه جیان زی گو پدر جیانگ هونگ توسط کارمند کارخونش زخمی میشه و برای همین کارخونه رو به اون واگذار میکنه و برای تضمین حقوق قراردادی پسرش، دخترش رو هم مجبور میکنه تا با شاگردش ژانگ لی شین که به طور موقت ریاست رو به عهده گرفته ازدواج کنه اما ژانگ لی شین مخفیانه برای قدرت در حال جنگیدنه پس از مرگ پدر، جیانگ هونگ از روستا میره و سال ها بعد متوجه میشه که قراره برای پرداخت بدهی ها کارخونه به فروش برسه و چون نمیخواد زحمت های پدرش هدر بره به روستا برمیگرده در اون زمان نینگ یی به خاطر خیانت همسرش ازش جدا شده این دوتا باهم تلاش میکنن بحران های به وجود اومده رو حل کنن و جواب سوال هایی که همیشه ذهنشون رو درگیر کرده بود بگیرن